ویژگیهایی که شاخص جدید باید داشته باشد
مآخذ: دنیای اقتصاد تاریخ 1401/05/23
شاخصکل بورس که در حالحاضر بهعنوان مرجع و ویترین بازار سهام ایران مطرح میشود، دستکاری نمیشود و در قالب یک فرمول محاسبه میشود. اما مساله این است که این شاخص بستری دارد که منجر به مهندسی شدن آن برای مسائل تبلیغاتی، سنجش مدیران و... میشود.
شاخصکل بورس که در حالحاضر بهعنوان مرجع و ویترین بازار سهام ایران مطرح میشود، دستکاری نمیشود و در قالب یک فرمول محاسبه میشود. اما مساله این است که این شاخص بستری دارد که منجر به مهندسی شدن آن برای مسائل تبلیغاتی، سنجش مدیران و... میشود.
شاخص فعلیکل بورس در حقیقت همان نماگر بخش ناقصی از بورس اوراقبهادار است. زیرا این شاخص فقط نشانگر وضعیت بازارهای اول و دوم بورس است و بازار فرابورس و پایه را شامل نمیشود. بهعبارت بهتر این شاخص فقط نیمی از بازار سهام ایران را که شامل بازار بورس، فرابورس و پایه میشود را نادیده میگیرد.
دومین مساله از این قرار است که شاخصکل فرموله است و بر اساس همان شاخص وزنیای است که با درنظر گرفتن دو تعدیل که مربوط به سود نقدینگی شرکتها و افزایش سرمایه از محل آورده نقدی است، مبنای محاسباتیاش قرار میگیرد.
زمانیکه صحبت از شاخص وزنی است، یعنی در حقیقت ۳۰ تا ۵۰ شرکت اصلی در بازار که در سبد صندوق تثبیت قرار دارند و نمادهایی هستند که بازارگردانها و بازارسازهای خاص و فعالی دارند و همچنین بر اساس این شاخص سیاستهای موجود انجام میشود، نماگر بخش کوچکی از منظر تعدادی از بازار که فقط آنها هم تابلوهای اول و دوم بورس را در نظر میگیرند و از نظر وزنی، بخش اعظمی از بازار سهام هم بورس، هم فرابورس و هم پایه را در نظر میگیرد که میتواند خروجی این شاخص با وضعیت حال و کلیت موجود مارکت متفاوت باشد.
از دیگر اشکالاتی که به شاخص فعلی وارد است، قرارگرفتن محاسبه سود نقدی در داخل شاخص است. به این معنا که به دلیل محاسبه سود نقدی شرکتها در عدد شاخص، اگر تمام شرکتهای فعال در بورس را در نظر بگیریم، در یک بازه زمانی همه آنها افت قیمت بکنند و قیمتهایشان به سمت صفر متمایل باشد، بازهم چون که آن سود نقدی در شاخص دیده شده، از یک عددی شاخص پایینتر نمیآید که این موضوع هم باز نشان میدهد که شاخصکل با این مشخصه و فاکتورها نمیتواند معیاری برای افت بازار سرمایه باشد، یعنی شاخص فعلی در رشدها، بزرگنمایی میکند و در افتها، کوچکتر از حد واقعی خودش را نشان میدهد.
مشکلات فوق قطعا میتواند آدرس غلطی برای فعالان بازار، مخاطبان، سرمایهگذاران و نهادهای حاکمیتی و تصمیمساز باشد و نمیتوان این شاخص را مبنا قرار داد.
اگر به دنبال این هستیم که شاخص جدیدی معیار قرار بگیرد، باید اولا شاخصی وجود داشته باشد که تمام بازارها را اعم از بازار بورس، فرابورس و پایه را در نظر بگیرد و ثانیا نشاندهنده سطح عمومی قیمتها باشد. سومین ویژگیاش هم از این قرار باشد که معاملات بلوکیها که در بازار انجام میشود در شاخص دخیل نباشند.